مریممریم، تا این لحظه: 19 سال و 10 ماه و 23 روز سن داره
مژگانمژگان، تا این لحظه: 16 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره
لیلالیلا، تا این لحظه: 24 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره

کاردستی هایی برای اتاق بچه

لطیفه

شمارش دیوانه ای لب چاه نشسته بود و می گفت: هفت هفت هفت... شخصی به او رسید و گفت: برای چه هفت هفت می گویی؟ دیوانه مرد را به چاه انداخت و گفت: هشت هشت هشت...!  سهم بیشتر دو نفر با هم شریکی شتری خریدند. دو سومش را یکی داد و یک سومش را دیگری. اتفاقاً سیل آمد و شتر را با بارش برد و اختلاف پیدا شد و پیش حاکم رفتند. حاکم به آن ها گفت: کدامیک سهم بیشتری دارید؟ مرد اول گفت: من. حاکم گفت: چون تو سهم بیشتری داری سهم تو بر شتر سنگینی کرده و شتر را غرق کرده پس باید سهم طرف دیگر را بدهی.  سوال نیمه شب اولی: می شود یک سوال از شما بکنم؟ دومی: نه! آخر مرد حسابی ساعت سه نصفه شب هم وقت سوال پرسیدن است!؟ اولی: مت...
9 بهمن 1393

دایناسور

    اگر دوست دارید بتوانید به آسانی دایناسوری زیبا و جذاب مانند شکل بکشید،به ادامه ی پست مراجعه کنید. گام اول : کشیدن شکل ها و خطوط اضافه برای کمک به رسم راحت تر طرح.         گام دوم : شروع به کشیدن سر این دایناسور کوچک و زیبا می کنیم.                گام سوم : کشیدن دست ها ،بدن و تخم دایناسور                 گام چهارم و گام آخر : پاک کردن خطوط اضافه و رنگ آمیزی       ...
9 بهمن 1393

کفشدوزک

سلام دوستای عزیزم امروز با کمک هم یک کفشدوزک خوشگل درست می کنیم    به کاغذ قرمز و سیاه نیاز داریم کاغذ ها رو به شکل دایره می بریم دایره قرمز رو از وسط تا می کنیم و می بریم  حالا دایره بزرگ سیاه و کوچک و بهم صل می کنیم سر و بدن کفدوزک بشه    حالا نیم دایره های قرمز رو روی هم می ذاریم و جاهای مختلف رو سوراخ می کنیم    حالا دایره قرمز رو روی سیاه می چسبونیم میشه بال کفشدوزک خیلی جالب و راحته حتما درست کنین   ...
9 بهمن 1393

نمرات

همه نمرات بیست خالص. آفرین صد آفرین هزار و سیصد آفرین دختر خوب و نازنین فرشته روی زمین ...
9 بهمن 1393

اولین روز دبستان

اولین روز دبستان بازگرد کودکی ها شاد و خندان بازگرد بازگرد ای خاطرات کودکی بر سوار اسبهای چوبکی خاطرات کودکی زیباترند یادگاران کهن ماناترند درسهای سال اول ساده بود آب را بابا به سارا داده بود درس پندآموز روباه و خروس روبه مکار و دزد و چاپلوس روز مهمانی کوکب خانم است سفره پر از بوی نان گندم است کاکلی گنجشگکی باهوش بود فیل نادانی برایش موش بود با وجود سوز و سرمای شدید ریزعلی پیراهن از تن می درید تا درون نیمکت جا می شدیم ما پر از تصمیم کبری می شدیم پاک کن هایی ز پاکی داشتیم یک تراش سرخ لاکی داشتیم کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت دوشمان از حلقه هایش درد داشت گرمی دستانمان از آه بود ...
9 بهمن 1393

کتاب شعر

توی کتاب شعرم شعرهای خنده داره می خونم و می خندم شادی برام می آره دونه به دونه شعراش شیرینه مثل قنده هر کی اونو بخونه خوش حال می شه می خنده   ...
9 بهمن 1393

گل و گلدون

شعر کودکانه گل و گلدون یه گل دارم تو گلدون گذاشتمش تو ایوون گلم می خواست بخوابه آفتاب به روش بتابه شاپرک از راه رسید برگای او را بوسید گلم از خواب بیدار شد بعدش چی شد؟ بهار شد   ...
9 بهمن 1393

نوک مداد

شعر کودکانه نوک مداد نوک مداده افتاد        شد نوک یک کبوتر کبوتره با شادی تو آسمون ها پر زد با اون نوک مدادی شعرهای زیبا نوشت دفتر و کاغذ نداشت  رو آسمون ها نوشت ...
9 بهمن 1393

مداد من

مداد کوچک من خیلی زرنگ و تیزه در می ره از دست من همیشه زیر میزه هی می گه :« با تو قهرم   کاش مال تو نباشم»   حق داره ، چون تندوتند نوکش را می تراشم ...
9 بهمن 1393